جدول جو
جدول جو

معنی کلاه گذاری - جستجوی لغت در جدول جو

کلاه گذاری
عمل کلاه گذار
تصویری از کلاه گذاری
تصویر کلاه گذاری
فرهنگ فارسی عمید
کلاه گذاری(کُ گُ)
کلاه سر کسی گذاشتن. (فرهنگ عامیانۀ جمالزاده). عمل کلاه گذار. و رجوع به کلاه گذار و ترکیب کلاه سر کسی گذاشتن ذیل کلاه شود
لغت نامه دهخدا
کلاه گذاری
عمل کلاه گذار
تصویری از کلاه گذاری
تصویر کلاه گذاری
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از کلاه گذار
تصویر کلاه گذار
کسی که با فریب و خدعه چیزی از دیگری بگیرد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کلاه داری
تصویر کلاه داری
پادشاهی، سلطنت، برای مثال نه هر کسی که کله کج نهاد و تند نشست / کلاهداری و آیین سروری داند (حافظ - ۳۶۴)
فرهنگ فارسی عمید
(تُ تُ)
کلاه گذارنده. آنکه دیگران را بفریبد و پول و مال آنان را بگیرد. (فرهنگ فارسی معین). حیله گر و فریب دهنده. کسی که با مکر و تزویر مال مردم را تصرف کند
لغت نامه دهخدا
تصویری از کلاه گذار
تصویر کلاه گذار
آنکه دیگران را بفریبد و پول و مال آنانرا بگیرد
فرهنگ لغت هوشیار
عمل و کیفیت کار گزار کار بری. توضیح با} کار گزاری {اشتباه نشود ولی باید دانست که در عهد قاجاریه بمعانی} کار گزاری {هم غالبا کلمه را بصورت} کار گذاری {مینوشتند
فرهنگ لغت هوشیار